خبرهای ناگوار از خانه اتحادیه
پس از آنکه خبر «مرگ خانه اتحادیه» و به مزایده گذاشته شدن آن را در رسانه ها منتشر کردم ، چندین و چند بار با برگزار کنندگان مزایده تماس گرفتم تا از چگونگی مزایده خانه اتحادیه (دایی جان ناپلئون) با خبر شوم اما … امروز خبر ناگواری شنیدم ؛ شخصی در مزایده برنده و 2.2 سهم از سی از 30 سهم را خریداری کرده ، آن شخص به دنبال خرید سهام های باقی مانده است و طبق اخبار واصله ، پیغامهایی نیز به سهام داران به همراه قیمت اعلام کرده است ، نکته جالب اینکه برگزار کننده مزایده (ستاد اجرایی فرمان امام (ره)) نیز به صورت جدی پیگیر به مزایده گذاشتن سهام های باقی مانده است!! در ادامه دو تصویر از قسمت شمال غربی عمارت و تخریب آن در یکسال اخیر گذاشته ام !! شاید اطلاع رسانی شما در جلوگیری از تخریب آن مثمر به ثمر باشد!!!
*ته نویس ؛ از اخلاق خوب خیلی از خبرنگارها متشکرم !!!
خبرخوان
خانه باغ اتحادیه فروخته شد (پایگاه خبری ایران بزرگ)
خانه دایی جان ناپلئون فروخته شد (خبرگزاری میراث فرهنگی)
همسفران
با ما همسفر باشید
سلام آقای شهریار عزیز.
علاوه بر رسانه‌ای شدن، اقدامات دیگه‌ای هم باید انجام بشه، مثلا اینکه این مکان چه موارد استفاده‌ای میتونه داشته باشه (مثلا به عنوان مهمانسرا یا محل فیلمبرداری برای یک دوره‌ی تاریخی خاص یا هر دو منظور) و نهاد مربوطه (حالا توریسم یا سازمانهای سینمایی) درآمدزا بودن مکان رو به مالک و یا خریداران خاص نشون بده تا برای تعمیر و بهره‌برداری آماده بشه. می‌دونم که من در خارج از ایران تصوراتم با مسائل داخل ایران تطابق نداره ولی متاسفانه واقعیت دنیای بی‌احساس امروز اینه که وقتی میشه یه مکان تاریخی رو حفظ کرد که مشخص باشه هزینه‌ش از کجا تامین میشه و آیا درآمدی خواهد داشت یا نه. شما هیچ امیدی در این جهت می‌بینید؟
با تشکر از مطالب پرمحتوای شما
شهریار: سلام و سپاس از نقطه نظر شما ، کاربری هایی فراوانی می شود برای این خانه پیشنهاد داد ، که اولینش ، دانشکده سینما یا هنر بود که با محوریت صدا و سیما اینکار انجام شود ، دومین پیشنهاد با توجه به نزدیکی به به سایتهای پر بازدید مثل موزه جواهرات و میدان مشق و … می توانست از درب خیایان فردوسی به عنوان یک سایت و خانه پر بازدید بهره برداری شود. پیشنهاد بعدی ایجاد موزه تئاتر بود که با توجه به سالنهای تئاتر موجود در خیابان لاله زار می شد به عنوان موزه تئاتر که در ایران جایش خالی است استفاده شود. و به نظر خود من اگر مالکان فقط در فکر درآمد هم باشند ، می تواند به عنوان یک هاستل و یا هتل بهره برداری شود …
هزاران افسوس
شهریار: هزاران هزار افسوس!!!
دروود
امیدوارم دولت (به جز میراث فرهنگی) فکری جدی برای اینجا کنند. جلوگیری از تخریب برای این عمارت کافی نیست و باید شخص یا ارگانی اینجا رو از سهامداران بی خیالش بخره که بلافاصله اقدام به ترمیم اون کنه.
حتی اگر سهمی هم خرید و فروش نشه عمارت های این مجموعه در حال متلاشی شدن به صورت طبیعی هستند و بدون ترمیم بعید می دونم تا چند سال آینده دچار خرابی های غیر قابل جبران نشن.
شهریار: درورد بر ما ، دقیقا اصل موضوع این است که عمارت در حال تخریب فرسایشی است ، اگر دیر اقدام شود ، عمارت به خودی خود تخریب خواهد شد،….
سلام ، یه مینی تحقیق در ارتباط با بناهای تاریخی ارزشمند شهر های مختلف که ثبت ملی شده ه اند در قالب نمودار وجدول انجام شده ، خوشحال میشم ببینید.
شهریار: سلام بر شما ، آمار قابل توجه و جالبی بود ، سپاس از اشتراک شما
با سلام دلم اتیش گرفت دیدم فروختن این ساختمان رو . ناخداآگاه گریه آدم میگیره داره این خاطره رو از دست میده . ما دیگه هیچ چیزی نداریم بهش افتخار کنیم همه هنرمندان همه آثار هنری همه چیزای که یک روز بهش افتخار میکردیم داره از دستمون میره . حالا مایی که اینارو کم و بیش داریم با این حال میبینیم بعد ما هیچ کسی دیگه اینا رو هم نخواهد دید خواهش میکنم داشته های ما رو ازما نگیرید خیلی متاثر شدم هیچ کاری نمیشه تو این جایی که نه احساس مه روح نه هنر ارزش دارد کرد.
شهریار: سلام بر شما ، در ایران زمین از این گونه موارد زیاد دیده می شود ، تنها کاری که از دست حقیر بر می آید اطلاع رسانی است ، شاید مدیران بخوانند و بشنوند!
سلام جناب شهریار
جای تاسف داره که بنای یه این ارزشی و با این تاریخچه غنی هر از چندی تهدید به تخریب و نابودی میشه و هیچوقت یک پشتیبان قوی نداشته. باغ اتحادیه به یک کمپین حمایتی نیاز داره. باغی که میتونه محور لاله زار رو کلا تغییر بده و وجهه توریستی بهش ببخشه اما تاسف داره که به هیچ وجه از این پتانسیل استفاده نمیشه!
البته انصافا نمیشه نوادگان و وارثان جناب اتحادیه رو مقصر دونست چون در عین اینکه به این باغ وابستگی دارند و علاقه ای به تخریب آن ندارند اما این باغ به یک سرمایه راکد تبدیل شده که شدیدا نیازمند حمایت میراثه. امید که از دست ندهیم این سرمایه های با ارزش را.
ممنون از اطلاع رسانی
شهریار: سلام بر شما ، من به وارثان و مالکان فعلی حق می دهم ، وقتی چنین سرمایه ای بی استفاده افتاده و وقتی هیچ برنامه ای برای آینده ای برای خانه اتحادیه نیست ، باید هم وارثان چنین تصمیمی بگیرند ، درباره کمپین هم ، باید کمی بیشتر درباره اش فکر کرد ، نباید گذاشت به راحتی این خانه و .. دستمایه فرصت طلبان شود
این خبرها ی تلخی که متأسفانه زود به زود درباره ی خانه ی ” اتحادیه ” شنیده میشه، آدمو یاد یکی از دیالوگ های فیلم جرم “مسعود کیمیایی” میندازه:
” یه لقمه خبر خوب چند؟ ”
شهریار: سلام ، واقعا نمی خواهم خبر صرفا تلخ بدهم ، اما دور و برمان تلخ تلخ تلخ است!
سلام.متاسفانه ماها عادت داريم كه اثار خوئودمون رو از بين ببريم.
چند وقت پيش در شيكه من و تو ماهواره.ساختماني رو نشون داد كه ميراث فرهنگي اونجا تابلو كذاشته بود و اعلام كرده بود اونجا مال ميراث و شماره ثبت هم داشت.ولي از انجا كه برخي از مردم ما قدر خيلي چيزها رو مثل طبيعت نمي دانند.اونجا رو هم تبديل به زباله دوني كرده بودند.ولي خوشبختانه بعد از اينكه تلويزيون من و تو اون رو نشون جالبه كه بلافاصله تميزش كردن و هيچ زباله اي ديگه داخلش پيدا نمي شد.فكر كنم اين يكي از بهترين راه حلي كه ميشه پياده كرد.والا اين هم مثل بقيه چيزها از بين ميره و بزودي تبديل به برج خواهد شد.البته اگر تا الان چيزي ازش باقي مونده باشه.
شهریار: سلام بر شما ، امیدورام زمانی فرهنگ مردم به تعالی برسد که نیاز به تلنگر آن ور آبی ها نداشته باشیم!!
درود جناب شهریار
تاسف بر انگیزه
این چند روز از اسم مزایده متنفر شدم. دلیل هم داره. مدیریت کمپینگ گردشگری بندان با همسرم بود. خدا می دونه چقدر منصفانه و به خوبی اونجا را سرپرستی کردند و حتی برای پسران سی سخت اشتغال زایی. از چند ماه قبل میراث فرهنگی هی لرزه به جون ما انداخت که می خوایم مزایده بگذاریم. برای مزایده هم پول می خواد که ما نداشتیم. خلاصه بالاخره سه روز قبل مدارک رو بردن و دیروز هم چند ساعت تو میراث فرهنگی استان جلسه بود. از هیچی دلم نمی سوزه جز اینکه کسی رقیب همسر من هست که نه به لحاظ شئونات اخلاقی چهره ی موجهی داره و نه سی سختیه. حتی سوء پیشینه هم داره. البته ایشون س پ ا ه ی هستن. خدا می دونه دو ساله چه خونی به جگر همسرم کرده. باور می کنید تفنگ هم داره و هر از چندگاهی تیری هم شلیک می کنه. یه بار آقای اسدی بهش تذکر داده اما از آدمی مثل اون هیچ انتظاری نمیره. کسی که می خواد از گردشگری فقط بخوره و نه اخلاق براش مهمه نه چیز دیگه ای. راستش خیلی تمایلی به حضور دوباره همسرم در اونجا نیست. چون به نفعش که نبود هیچ فقط خیلی بدهی هم بالا اورد. چون می خواست خوب و منظم و با امکانات کافی مدیریتش کنه. اما این هم باعث نمیشه که کوتاه بیاد اگر قرار باشه به همچین ادمی بدنش. خدا به داد سی سخت و گردشگریش برسه اگر همچین ادم مشکل داری بخواد فقط چون پول داره مدیریت اونجا را به عهده بگیره. بعید نیست فساد هم زیاد بشه.
ببخشید چقدر نوشتم. اسم مزایده رو که دیدم سر درد و دلم باز شد.برامون دعا کنید. چون فقط خدا از نیت خیر ما خبر داره.
باز هم معذرت می خوام.
سپاس از شما
شهریار: سلام بر شما ، کمی هم از زبان ما سخن گفتی
ماجرای خانه اتحادیه هم کمی شبیه به همین قضایا است ، البته ما جرات نوشتنش را نداریم
همین!!!!
سلام بر همه دلسوخته گان اين ديار در حال تخريب پس از تخريب يكي از قديمي تريت خانه هاي يزد افسوس ها ادامه دارد و ديگر بايد به دنبال راهي براي …….
شهریار: سلام بر شما ، متاسفانه ، هیچ راهی برای این گونه تخریب ها جز فرهنگ سازی برای مدیران و مردم وجود ندارد ، فرهنگی که به این قضیه باور داشته باشند که این آثار متعلق به آیندگان است
جناب شهریار عزیز،
من تنها پیشنهاد دادم و خوشحالم که مورد تایید شما واقع شد. درباره‌ی پرسشنامه‌تان مطلبی در وبلاگم منتشر کردم و از علاقمندان وعوت کردم که شرکت کنند. پیگیر فعالیتهای آینده‌تان خواهم بود و اگر کمکی از من بربیاید دریغ نخواهم کرد.
به امید دیدار شما
شهریار: سلام و سپاس فراوان از اظهار لطف شما
خبر بسیار ناراحت کننده ای بود. متاسفانه این خبرها کم هم نیستند.
جناب شهریار خواهشاً این مطلب رو در فیس بو ک به اشتراک بذارید اینطوری با اشتراک گذاشتنش توسط افراد بیشتر به چشم میاد و به گوش خیلیها میرسه.
شهریار: بله در فیسبوک نیز گنجانده شد ، سپاس از گوش زد شما
متاسفم از ویرانی خاطره ها… ای کاش دوستان مرمت گر ما، داوطلب مرمت خانه می شدند آنوقت شاید صاحبخانه هم می فهمید که چه قدر زیباست زنده کردن خاطرات…
شهریار: سلام ، موضوع مرمت نیست ، موضوع مالکان خانه نیستند ،موضوع اصلی عدم اجازه مرمت است!!